Web Analytics Made Easy - Statcounter

به مناسبت روز ملی سینما ایران سراغ سوژه‌ای رفتیم که به نوعی فراموش شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته، این سوژه چیزی نیست جز حضور قهرمان-بازیگران سینمای ایران.

به گزارش همشهری، تصور وجود یک ستاره در آسمان امری محال است، اما در دنیای امروز هر امر محالی ممکن است. کافی است نگاهی به سرگذشت و زندگی برخی قهرمانان طلایی کشور بیندازیم و ببینیم که چگونه از طلا چشم پوشیدند و شیفته پرده نقره‌ای سینما شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مردم همیشه قهرمانان ورزشی و ستارگان سینما و موسیقی را دوست دارند و توجه ویژه‌ای به آن‌ها می‌کنند. این علاقه مندی نشان می‌دهد ویژه بودن برای عامه از هنرمند بودن اهمیت بیشتری دارد. زیرا با سیری در زندگی هنرمندان، ستارگان سینما و تلویزیون و خوانندگان متوجه می‌شویم کفه ترازو کدامیک برای محبوبیت سنگین‌تر است.

به عنوان مثال کمتر نقاش و مجسمه‌سازی ظرفیت ستاره شدن و به اصطلاح امروزی سلبریتی شدن را دارند، اما برای ورزشکاران به ویژه فوتبالیست‌ها و گاه رشته‌های دیگر و همچنین برای سینماگران و خوانندگان امکان ستاره شدن بیشتر وجود دارد.

بار‌ها شاهد بوده‌ایم بازیگران توانمند سینما بعد از اینکه در جعبه‌جادویی یا پرده نقره‌ای رویت شده‌اند توانسته‌اند نظر مخاطبان عام را جلب کنند؛ اینکه چرا چنین اتفاقی می‌افتد نظر‌های زیادی وجود دارد، اما از آنجا که ستاره دوستان توجهی به این جست‌وجو‌ها ندارند، آن نظریات هرگز از درجه اهمیت بالایی برایشان برخوردار نبوده است.

آن‌ها دوست دارند همیشه ستاره بمانند

ورزشکار یا هنرمند باقی ماندن با قهرمان و یا مشهور شدن دو امر متفاوت است و از این دو متفاوت‌تر ستاره شدن است. ستاره شدن یک امری پیچیده و متغییر است. عمر ستاره‌ها بستگی به شرایط افراد دارد.

مثلا عمر یک ستاره ورزشی بسیار کمتر از عمر یک ستاره سینمایی است. زیرا شرایط بازنشستگی آن‌ها متفاوت است. به همین دلیل ستاره‌های ورزشی به ویژه فوتبالی خیلی زودتر از ستاره‌های سینمایی و موسیقی افول می‌کنند و از مستطیل سبز خارج می‌شوند، اما سینماگران فرصت بیشتری برای طلوع و ماندن روی پرده‌های نقره‌ای را دارند.

آن‌هایی که دوست دارند همیشه ستاره باقی بمانند کار‌های عجیبی می‌کنند و آنطور می‌درخشند که نورستاره شدن‌شان تا سال‌های نوری در کهکشان دنیای مدرن باقی می‌ماند. مثلا مارادونا. خیلی زود ستاره شد. اما هرکاری کرد که دیگر ستاره نباشد و حتی دیگران هم هر کاری کردند ستاره‌اش خاموش شود نشد. ماردونا بعد از مردنش هم همچنان ستاره باقی ماند و نورش همچنان ساطع است.

جمشید هاشم ژور در فیلم یاران

اما برخی‌ها که می‌دانند هرگز در شرایط درخشش ابدی باقی نمی‌مانند مدار خود را تغییر می‌دهند و تا در آسمان دیگری به درخشش خود بپردازند. اینگونه است که به ناگهان می‌بینیم یک قهرمان ورزشی در جعبه‌های جادویی یا پرده‌های نقره‌ای ظاهر می‌شود.

در سینمای ایران هم کم نیستند افرادی که از میادین ورزشی پا به دنیای سینما گذاشتند تا در این عرصه به جای زورآزمایی هنر نهانی خود را بیازمایند که نکته در خور توجه این است که ساموئل خاچیکیان از معدود کارگردان‌هایی بوده که پای ورزشکاران را به سینما باز کرد.

ساموئل خاچکیان محصول دوره‌ای از سینما بوده که پایان یافته

فریدون جیرانی کارگردان و سینماگر در این باره اظهار کرد: ساموئل خاچیکیان از کارگردانانی است که پای تعدادی از ورزشکاران را به سینما باز کرده بود که در این رابطه می‌توان به امامعلی حبیبی و حسین ملاقاسمی از حمله آن‌ها هستند که هر دو از قهرمانان کشتی بودند.

جیرانی گفت: خاچیکیان کارگردان دوره‌ای از سینما بوده که اکنون به پایان رسیده. من این کارگردان را دیده بودم. زمانی هم که برایش بزرگداشت گرفته بودند در وضعیت مساعدی قرار نداشت و به سختی افراد را می‌شناخت.

ساموئل خاچکیان

اوایل دهه چهل سرآغاز ورود ورزشکاران به سینما بود

حسن حسینی منتقد سینما  اظهار کرد: اوایل دهه چهل سرآغاز ورود ورزشکاران به سینما بود. این هم به این دلیل بوده که فیلم‌های کشتی کج مکزیکی مد شده بود. این فیلم‌ها پرطرفدار و مخاطب پسند بودند بر همین اساس کارگردانان برای جذب مخاطب سراغ ورزشکاران این رشته رفتند.

حسینی گفت: در این راستا ساموئل خاچیکیان سراغ افرادی مثل بیک ایمانوردی، علی آزاد و حسن رضایی رفت که همگی کشتی کج کار بودند.

این منتقد افزود: از آنجا که قهرمانان کشتی نیز محبوب بودند، خاچیکیان این ظرفیت را برای نوع سینما خود مورد توجه قرار داد و در این راستا هم از قهرمانان سرشناس و محبوبی مثل محمدعلی فردین، حبیب بلور و امامعلی حبیبی بهره گرفت.

وی ادامه داد: این قهرمانان اغلب در سینما موفق نبودند و راه به جایی نبردند. اما برخی فیلم‌ها به دلیل حضور آن‌ها در گیشه موفق بودند که می‌توان در این رابطه از فیلم ببر مازندران با بازی امامعلی حبیبی یاد کرد که فروش خوبی داشت.

خاچیکیان کارگردانی موفق در گیشه بود

این منتقد سینما گفت: ژانر جنایی از ژانر‌های مورد علاقه خاچکیان بود که جرقه‌ای در سینما ایجاد کرده بود و همین مساله موجب شده بود تا خاچیکیان کارگردانی موفق در گیشه باشد.

پوستر فیلم عقاب‌ها

حسینی افزود: نوع دکوپاژ و تکنیک‌هایی دیگری که این کارگردان فقید از آن‌ها بهره می‌گرفت تحولی در سینما ایجاد کرده بود که در این راستان می‌توان از فیلم‌های پرفروشی مانند فریاد نیمه شب، دلهره قبل از انقلاب و عقاب‌ها بعد از انقلاب یاد کرد.

احمد امامی نخستین ورزشکاری که جلوی دوربین رفت

تاریخ سینمای ایران فراز و فرود‌های زیادی دارد. نخستین‌ها و اولین‌های این رشته هیچ یک تحصیل آکادمیک در این رشته را نداشتند و اغلب به صورت تجربی دست به خلق آثار زدند بر همین اساس استعداد یابی از ویژگی‌های بارز ابتدایی سینمای ایران بود که در همین گیر و دار پای ورزشکاران به این صنعت باز شد.

نقش ساموئل خاچیکیان در بازیگرسازی قهرمانان ورزشی

یکی از عوامل مهم بازیگر شدن ورزشکاران و کشاندن پای آن‌ها به لوکیشن‌های سینما شخص ساموئل خاچیکیان کارگردان نام آور فیلم‌های پرفروش ایرانی از جمله عقاب‌هاست که نمی‌توان بدون توجه از کنارش گذشت. این کارگردان که بسیاری از ستاره‌های معروف سینمای ایران را معرفی کرده در زمینه بازیگر ساختن ورزشکاران هم نقش داشته که در این میان می‌توان به محمدعلی فردین، امامعلی حبیبی، جمشید هاشم پور و... یاد کرد.

براساس مستندات موجود در تاریخ سینمای ایران «احمد امامی» نخستین ورزشکاری بوده که جلوی دوربین سینما ظاهر شد و در فیلم کمرشکن به کارگردانی ابراهیم مرادی آن هم در سال ۱۳۳۱ نقش آفرینی کرد. اما این شخص نه در ورزش و نه در سینما چهره نشد و برهمین اساس کارنامه خاصی از این ورزشکار بازیگر به چشم نمی‌آید.

با وجود رونق صنعت سینما در ایران و افزایش تولیدات سینمایی از یک سو و استقبال فیلم‌های اکشن و مهیج از سوی دیگر، کارگردانان سینما ایران برای جذاب‌تر شدن ساخته‌هایشان به جذب ورزشکاران مرد روی آورده بودند که برخی از آن‌ها در ادامه تبدیل به ستاره‌های موفق شدند.

کشف رضا بیک ایمانوردی توسط خاچیکیان

این هنر پیشه قبل از ورود به سینما، قهرمان کشتی کج بوده که به طور اتفاقی با ساموئل خاچیکیان آشنا و وارد دنیای سینما می‌شود. او کارش را در سال ۱۳۴۱ با بازی در فیلم یک قدم تا مرگ آغاز می‌کند. بیک ایمانوردی به دلیل تحرکات بدنی و بهره گیری از فنون کشتی کج در فیلم‌های اکشن بدل به یک ستاره سینمایی می‌شود و بازی در ۹۰ فیلم را در کارنامه خود دارد.

ببر مازندران شکار ساموئل خاچیکیان

امامعلی حبیبی

امامعلی حبیبی نخستین مدال آور المپیک برای ایران که به ببر مازندران شهرت دارد هم از آن دسته از قهرمانانی است که پایش به عرصه سینما باز می‌شود. بازیگر شدن او هم کار ساموئل خاچیکیان بوده. او هم از اولین شکار‌های سینمایی این کارگردان فعال سینمای ایران بود. حبیبی برای نخستین بار در فیلم ببر مازندران بازی کرد. حبیبی کارنامه درخشانی در سینما ندارد و فقط در ۴ فیلم ظاهر شده است.

قهرمانی که سر از سینمای ایتالیا در آورد

ایلوش خوشابه قبل از اینکه وارد سینما بشود همه او به عنوان قهرمان بزرگ پرورش اندام ایران می‌شناختند که همین شاخصه باعث شده بود تا پای این ورزشکار هم به دنیای سینما باز شود. ایلوش برای نخستین بار در فیلم امیر ارسلان نامدار بازی کرد. شروع بازیگری این قهرمان، با بورس شدن ساخت فیلم‌های تاریخی و حماسی همراه بود.

برهمین اساس ایلوش این شانس را داشت که در نقش قهرمان اینگونه فیلم‌ها بازی کند. شرایط آنقدر برایش خوب بود حتی برای بازی راهی ایتالیا شد و در فیلم‌های تاریخی مانند برادران شکست ناپذیر و ولکان خدای جنگ نقش ایفا کرد.

دوستی با آل احمد و ستاره شدن قهرمان بولینگ

سعید راد

«احمد سعید حق پرست راد» معروف به سعید راد هم مانند بازیگران یاد شده قبل از اینکه وارد سینما شود ورزشکار بود و در رشته بولینگ فعالیت داشت.

دوستی او با جلال آل احمد نویسنده موجب شد تا با برخی از دوستان او که در عرصه سینمایی فعالیت داشتند آشنا شود. این آشنایی در نهایت سعید راد را به یکی از ستارگان سینمای پیش از انقلاب کرده بود. سعید راد بازی در ۶۰ فیلم و سریال را در کارنامه خود دارد که «تنگا» در قبل از انقلاب و «چ» بعد از انقلاب ازجمله فیلم‌های این ورزشکار بازیگر است.

وقتی مربی تختی جلوی دوربین ظاهر شد

حبیب الله بلور، مربی کشتی گیران بزرگی همچون تختی، حبیبی، موحد و فردین بعد از دوره‌ای خانه نشینی و کناره‌گیری از کشتی به پینشهاد شاگردش محمدعلی فردین پا به دنیای بازیگری گذاشت، ولی سینما هم باریش مانند کشتی عوایدی نداشت.

نام‌آورترین قهرمان بازیگر

بین همه ورزشکاران یاد شده هیچ یک به انداز محمدعلی فردین در عرصه سینما خوش ندرخشیدند. فردین که چندین قهرمانی کشور و مدال نقره آسیایی در رشته کشتی را در کارنامه و با بزرگانی، چون جهان پهلوانانی، چون تختی، عبدالله موحد و امامعلی حبیبی در تیم ملی حضور داشت با دعوت یکی از کارگردانان برای بازی در فیلمی وارد صنعت سینما شد که در این رابطه نقش ساموئل خاچیکیان بسیار تاثیر گذار و تعیین کننده بود.

محمد علی فردین

فردین در طول دوران فعالیت‌های سینمایی‌اش در ۶۴ فیلم نقش آفرینی کرد او همچنین در این دوره ۱۱ فیلم ساخت، ۵ فیلم‌نامه نوشت و ۷ فیلم تهیه کرد که گنج قارون موفق‌ترین فیلم در کارنامه بازیگری و کارگردانی این قهرمان بازیگر تاریخ سینمای ایران است.

قهرمانی دیگر که بختش را در سینما آزمود

حسین ملاقاسمی هم از کشتی‌گیران مدال آوری بود که بختش را در سینما امتحان کرد. یکی از دلایل بهره گیری از این ورزشکار، شباهتش به به «جیم براون» بازیگر سیاهپوست آمریکایی بود. ملاقاسمی با فیلم «مرد و نامرد» بازیگری را تجربه کرد. او که دورانی پر از افتخار را در عالم ورزش پشت سر گذاشت.

پدر سیرک ایران

خلیل عقاب، با نام اصلی خلیل طریقت‌پیما ابتدا باستانی‌کار بود بعد به سیرک و بازیگری علاقه‌مند شد. نام او به دلیل کار‌های خارق العاده در کتاب گینس هم ثبت شده است. این قهرمان باستانی کار و معرکه‌گیر که از وی با عنوان «پدر سیرک ایران» یاد می‌شود بازی در هفت فیلم سینمایی را تجربه کرده بود که «شکوفه‌های امید» از همه آن‌ها موفق‌تر بود.

خلیل عقاب

ورزشکار آماتور و سینماگر حرفه‌ای

زکریا هاشمی هم از آن دست سینماگرانی است که پیش از ورود به عرصه هنر در رشته پرورش اندام به صورت آماتور مشغول بود، اما پس از ورود به سینما تبدیل به یکی از حرفه‌ای‌های این عرصه و هنر نویسندگی شد. هاشمی از کارنامه سینمایی قابل دفاعی بین قهرمانان خوش اندام و عضلانی برخوردار است و تجربه حضور در فیلم‌های ابراهیم گلستان، فرخ غفاری، مهرجویی، امیر نادری و میرلوحی را دارد. او چندین رمان هم تاکنون نوشته که رمان طوطی از آن جمله است.

کونگ‌فوکاری که توسط خاچیکیان کشف شد

خاچیکیان علاقه زیادی به ساخت فیلم‌های اکشن و مهیج داشت. او برای بهره‌گیری از هنرپیشه‌ای که بتواند خواسته‌های او را برآورده کند باز بین ورزشکاران سراغ استعداد می‌گشت که در این راستان به جوان خوش استیل و چابکی به نام جمشید هاشم پور بر می‌خورد. هاشم پور که در سال‌های نخستین بازیگری‌اش به جمشید آریا شهرت داشت توانست نقش قهرمانان فیلم‌های اکشن ایرانی را به خوبی ایفا کند.

جمشید هاشم پور

هاشم‌پور اگرچه در ژانر‌های دیگر بخت خود را امتحان کرد، اما همچنان به عنوان یک ستاره اکشن در یاد و ذهن مخاطبان جای دارد. او تاکنون نزدیک به ۱۲۰ فیلم و سریال ایفای نقش کرده است.

هرکول خوزستان در تیررس ساموئل

صفر کشکولی هم از آن چهره‌هایی است که ابتدا وارد ورزش و در پی از آن وارد سینما شد. کشکولی که به هرکول خوزستان مشهور بود، عناوین قهرمانی وزنه‌برداری ایران و آسیا را در کارنامه خود دارد. او همچنین قهرمان پرتاب دیسک کشور و نخستین مربی تیم جانبازان ایران نیز است.

صفر کشکولی

کشکولی هم مانند برخی از قهرمانان توسط ساموئل خاچیکیان کشف و وارد سینما شد. او در ۱۵۰ فیلم وسریال و بیشتردر نقش‌های منفی و گاه مثبت سینمایی و تلویزیونی کوتاه و بلند نقش ایفا کرده است.

یدالله صمدی و لرستانی

علیرضا لرستانی هم از آن دسته ورزشکارانی است که بعد از قهرمانی بخت خود را در سینما امتحان کرد. او در هر دو رشتهٔ فرنگی و آزاد رقابت می‌کرد و در هر دو رشته عنوان قهرمانی ایران و آسیا را در دستهٔ فوق سنگین به دست آورده‌است. لرستانی در مجموع ۵ مدال طلای آسیا به دست آورده است. او بعد از ورزش فعالیت‌های سینمایی خود را آغاز کرد که فیلم‌های سینمایی افسانه دمرل، بوی بهشت و روزی که هوا ایستاد از جمله آن‌ها هستند.

فوتبالی‌های سینمایی

ورود به دنیای سینما و عرصه بازیگری فقط شامل قهرمانان کشتی و بدنسازی مختص نشد چرا که در تداوم بهره‌گیری از ورزشکاران به فوتبالیست‌ها هم بازی داد شد

پله ایران به سینما رفت

شاهرخی که به پله ایران مشهور بود در کنار ورزش به سینما و مطالعه هم علاقه داشت. او در فیلم «علف‌های هرز» بخت خود را امتحان کرده بود که بازی او نه مورد توجه هواداران فوتبال گرفته بود و نه سینما دوستان. به همین دلیل از سینما کناره گرفت و حتی مهرجویی و کیمیایی برای بازیگری نپذیرفت.

گشت و گذار خاچیکیان در مستطیل سبز

عزیز اصلی دروازه بان تیم ملی فوتبال ایران با فیلم «مامور دوجانبه» پا به عرصه بازیگری گذاشت. پای او را هم ساموئل خاچکیان به این صنعت باز کرد و از او در فیلم «بی عشق هرگز» بازی گرفت.

حرفه بازیگری حسین یاریار فوتبالیست پیشکسوت هم با ساموئول خاچیکیان گره خورده است. یاریار دوران خوبی را در تیم فوتبال بانک ملی سپری کرد و در اواخر دوران بازی اش، جلوی دوربین خاچیکیان رفت. اصل این همکاری سه فیلم «چاووش»، «بلوف» و «مردی در آینه» بود. او طی سال‌های اخیر مدیریت باشگاه هنرمندان را به عهده دارد و در فعالیت‌های خیرخواهانه پیش قدم است.

آخرین فیلم علی انصاریان

آخرین فیلم علی انصاریان

زنده یاد علی انصاریان زمانی که ستاره موفقی در مستطیل سبز بود، پایش به بازیگری باز شد. او در همان سال‌ها برای نخستین بار در سریال زیرآسمان شب به تلوزیون و عرصه بازیگری دعوت شد و همزمان با فوتبال بخت خود را در بازیگری و مجری‌گری آزمود که توفیق هم داشت.

به تازگی فیلم بانک دزد‌ها با بازی این قهرمان‌بازیگر که بر اثر ویروس کرونا درگذشته است در سینما به اکران گذاشته شده و این آخرین فیلم او محسوب می‌شود. انصاریان همچنین در فیلم‌های پاداش سکوت، کلاف، سوختن، هدیه و سریال‌های چارخونه و خانه اجاره‌ای نقش ایفا کرده بود.

موفق‌ترین فوتبالیست سینمای ایران

پژمان جمشیدی اگرچه در فوتبال مانند دیگر فوتبالیست‌ها کارنامه درخشانی ندارد، اما تعصبی که تیمش پرسپولیس داشت او را در ردیف سلبریتی‌ها ورزشی قرار داده بود، بخش نخست حرفه‌ای جمشیدی در مستطیل سبز با همه فراز و فرودهایش پایان یافت، اما حضورش در جعبه جادویی و پرده نقره‌ای سر آغز دیگری شد تا از او به عنوان موفق‌ترین ورزشکار سینمایی یاد کنند.

جمشیدی بعد از ورود به عرصه بازیگری در بیش از ۵۰ فیلم، سریال، سریال خانگی نمایش و تله تئاتر بازی کرده و از او به عنوان یک ستاره محبوب سینما و تلوزیون ساخته است.

پژمان جمشیدی

جمشیدی برخلاف بیشتر ورزشکاران که خاچیکیان عامل شهرتشان شده بود، بختش با پیمان قاسمخانی باز شد و او از این آشنایی بهره خوبی برد. حضور در سریال‌های ساختمان پزشکان و پژمان موجب شهرت و محبوبیت او میان مردم و منتقدان شد. کسی تا آن موقع نمی‌دانست که ستاره او زود افول خواهد یا نه؟ اما جمشیدی با کسب تجربیاتی در تئاتر، تله فیلم‌ها و سریال «سال‌های ابری» نشان داد عزم خود را برای ماندن در این عرصه جزم کرده است.

ورزشکارانی که سینما را هم تجربه کردند

بهره گیری از قهرمان ورزشی سال‌هاست که در سینما به امری متداول تبدیل شده است و در این سال‌ها ورزشکارانی، چون مجید سبزی، احمدرضا عابدزاده، سید مهدی حیدری، علی پروین، جواد زرینچه، حمید استیلی، محمد برزگر، علیرضا نیکبخت واحدی، فرزاد مجیدی، نیما نکیسا، کریم باقری، آرش برهانی، غلامرضا فتح آبادی، حمید درخشان، بهروز رهبری فرد، خسرو حیدری همگی از رشته فوتبال و هادی ساعی از رشته تکواند به نوعی شانس خود را با بازی در فیلم و سریال امتحان کردند، اما هیچ یک جذب این صنعت نشدند.

زندگینامه ساموئل خاچیکیان

ساموئل خاچیکیان زاده ۲۹ مهر ۱۳۰۲ - درگذشته ۳۰مهر ۱۳۸۰کارگردان، تدوین‌گر، نویسنده، آهنگساز فیلم و تهیه‌کننده نامدار ایرانی ارمنی‌تبار بود.

خاچیکیان طی ۳ دهه توانست نوآوری به همراه پرکاری را در سینما پیوند بزند. ساموئل در زمره نخستین کارگردانان ایرانی بود که عناصر تکنیکی را برای سینما به‌کار برد و با دکوپاژ سر صحنه فیلمبرداری می‌رفت.

به‌عنوان فیلم‌سازی نوآور، ساخت فیلم‌های جنایی را در ایران به راه انداخت. بسیاری از بازیگران نامدار سینمای ایران با بازی در کار‌های خاچیکیان به سینما آمدند و برخی از فیلم‌هایش همچون ضربت (۱۳۴۳) و عقاب‌ها (۱۳۶۳) از کار‌های پرفروش زمان نمایش خود بودند.

شناخته‌شده‌ترین فیلمی که توسط خاچیکیان پس از انقلاب کارگردانی شد فیلم عقاب‌ها (۱۳۶۳) بود که یکی از برترین کار‌های سینمای دفاع‌مقدس لقب گرفت. او ۴۶ فیلم بلند سینمایی ساخت و بسیاری از فیلم‌های کارگردان‌های دیگر را تدوین کرد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قهرمانان خاچیکیان کارگردان ساموئل خاچیکیان قهرمان بازیگر محمدعلی فردین امامعلی حبیبی فیلم های اکشن ببر مازندران سینمای ایران عرصه بازیگری بهره گیری دنیای سینما جلوی دوربین جمشید هاشم مستطیل سبز وارد سینما بخت خود سینما باز علی فردین ستاره شدن همین اساس یک ستاره ستاره ها هاشم پور ستاره شد سعید راد سینما شد هم از آن موفق تر کشتی کج نقره ای عقاب ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۹۴۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما می‌شود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایه‌داری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره است.

روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیات‌مدیره خانه سینما در همین باره گفت‌وگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلم‌ها در شبکه‌های ماهواره‌ای جویا شده است که ادامه می‌خوانید:

جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلم‌های سینمای ایران در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمی‌شود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همان‌طور که می‌دانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟

همان‌طور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای قدمت دارد، قبل‌تر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال می‌شد اما در حال حاضر این محدودیت‌ها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیه‌کنندگان، تولیدکننده‌ها و پخش‌کننده‌ها احساس کردند از کانال‌های داخلی برای معرفی فیلم‌شان به جایی نمی‌رسند و نمی‌توانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلم‌شان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه می‌شوید مجموعه‌ای از عوامل
در کنار هم قرار می‌گیرد و دست به دست هم می‌دهد تا فیلمساز به شبکه‌های ماهواره‌ای پناه ببرد. رویکردی که قبل‌تر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمی‌توانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکه‌های صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلم‌ها تبلیغ می‌کنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلم‌شان کانال‌های ماهواره‌ای باقی می‌ماند.

انگار تبلیغ فیلم‌ها برای یک تعداد فیلم است‌.

نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلم‌ها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلم‌های پرمخاطب در این شبکه‌ها تبلیغ می‌شوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت می‌گیرد و راه برای تبلیغ فیلم‌های کمدی بیشتر باز می‌شود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت می‌گیرد، نمی‌شود پیش‌بینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلم‌ها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلم‌سازان بسته است و فضای تبلیغات فیلم‌ها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راه‌چاره‌ای برای فیلمسازان باقی نمی‌ماند. به‌رغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلسات‌شان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل می‌بینیم این تفاهم‌ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.

بحث خروج سرمایه از کشور و هزینه‌ای که برای شبکه‌های ماهواره می‌شود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.

حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیه‌کنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برای‌شان فراهم می‌شد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانه‌های خارج ترجیح می‌دادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بی‌کیفیت می‌شود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر می‌کند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده می‌شود.

در لابه‌لای صحبت‌تان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلم‌ها و ماهواره‌ها صورت می‌گیرد. بیشتر در این خصوص توضیح می‌دهید؟

به این معنی که تبلیغات فیلم‌های ایرانی برای شبکه‌های ماهواره‌ای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه می‌شود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکه‌های ماهواره‌ای پرمخاطب‌تر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث می‌شود فعالیت‌ها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریال‌های پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکه‌های ماهواره‌ای اقدام به پخش این سریال‌ها می‌کنند با رشد مخاطب همراه می‌شوند. تقویت شبکه‌های ماهواره‌ای باعث می‌شود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث می‌شود تبلیغات به سمت ماهواره‌ها بیشتر شود واین یعنی تعامل.

متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمی‌شود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافت‌های مستقیم از تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره‌ها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج می‌رسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم می‌کنیم و از تناقض‌ها و تبعیض‌ها در این نمودار می گوییم‌. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت می‌دهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی می‌دانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست‌؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟

به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.

از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلم‌ها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلم‌های اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری می‌کنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمی‌توانند کار کنند؟ این تناقض نگران‌کننده نیست‌؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنی‌اعتماد یا اصغر فرهادی آن‌هم بدون تبلیغ در ماهواره‌، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهواره‌ها را رسما اعلام نمی‌کنند؟

اتفاقا معتقدم در دوره‌ای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته هم‌جهت شده‌اند. به بیانی دیگر مجموعه‌ای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزش‌ها می‌گوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله می‌کنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریان‌هایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی می‌زنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست‌. عده ای از فروش فیلم‌ها سودهایی می‌برند که اتفاقا نوش جان‌شان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد می‌کنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحی‌نگر به منتقدان وضع موجود حمله می‌شود که شما با موفقیت همکاران‌تان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم می‌اندازند، به همین دلیل لابه‌لای صحبتم می‌گویم که باور کنید از فروش فیلم‌های همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق می‌زنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران می‌شود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت می‌کنیم از یک صنعت حرف می‌زنیم. از رونق صحبت می‌کنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالن‌های سینما به واسطه بعضی فیلم‌ها پرمخاطب می‌شود که این می‌شود سود ‌صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیه‌کنندگان ما کار می‌کنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار می‌کنند. شما به فیلم‌ها و سریال‌ها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟

این اسمش را می‌توانیم رونق بگذاریم؟

رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را این‌قدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل می‌شود، در صورتی‌که در حال حاضر می‌بینیم به جای آنکه زمینه‌ای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونه‌ای عمل می‌کنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینه‌ای برای فعالیت‌شان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمی‌توانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمی‌دهند.

اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام می‌شوند.امیدوارم سازندگان فیلم‌های پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریان‌های مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلم‌های کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار ساده‌انگارانه است.

جالب، سکوت مدیران در این باره است‌.

مدیران که فعلا تلاش‌شان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آن‌قدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.

حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.

الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب می‌گفتند مرحوم بیک ایمان‌وردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار می‌کرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر می‌شد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلم‌های پرفروش خیلی شبیه هم شده‌اند، (باز اینجا تاکید می‌کنم که این نوع فیلم‌ها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غم‌انگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله می‌کنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلم‌هایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.

اتفاقا به نکته‌ای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دوره‌ای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش می‌شوند و مدیران از این فروش فخر می‌فروشند و فیلم‌های کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلم‌های کمدی رسمی می‌شناسد. جناب عسگرپور! نیک می‌دانید اگر ما به تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره‌ها ایراد می‌گیریم بخش‌های مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهواره‌ها دارد.

در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بین‌المللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلم‌هایش در جهان شناخته شود و نگاه‌ها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلم‌های‌شان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد می‌ایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.

می‌خواهم بگویم آن زمان این‌گونه از سینمای روشنفکر دفاع می‌کردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقه‌شان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلم‌های پرفروش می‌شوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که می‌توانند پرچم‌های سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برای‌شان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدی‌سازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنواره‌های مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلم‌ها بدون مجوز در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلم‌ها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلم‌ها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگ‌آمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاه‌های امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.

جناب عسگرپور! نکته‌ای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهواره‌ای که فروش هرچه بالای فیلم‌های سینمای ایران آن‌هم به صورت تبعیض‌آمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایه‌داری در سینما می‌شود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیه‌کننده‌ها فیلم کمدی می‌سازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران می‌کنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهم‌تر اینکه آیا وقتی تهیه‌کننده‌ای از نمایش فیلمی سود هنگفت می‌کند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیه‌کننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلم‌های پرفروش تهیه‌کننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق می‌کند. نظر شما در این مورد چیست؟

با توصیه‌های اخلاقی نمی‌توان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعه‌ای از دولت مواجهیم که از راه‌های گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... می‌گیرد، هزینه‌های زندگی را به ‌شدت بالا می‌برد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت می‌رساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمی‌دانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.

تهیه‌کننده و سرمایه‌گذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همین‌جا بگویم که اغلب با سرمایه‌گذار در سینما مواجه هستیم تا تهیه‌کننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه می‌رسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار می‌کند و حقوق آنها را رعایت می‌کند ولی نتیجه چه شد می‌فهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق می‌افتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقه‌ای از پس دادن وجود داشته که این دومی‌اش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی می‌شود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دست‌اندرکاران جدیدی که سود زیادی برده‌اند از مسوولیت اجتماعی می‌گویی در ظاهر تایید می‌کنند ولی در دل پوزخند می‌زنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالوده‌اش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کرده‌اند.

آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلم‌ها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟

مخالفم اما به تهیه‌کننده‌ها حق می‌دهم وقتی در داخل با بی‌مهری مواجه می‌شوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزه‌های فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی می‌گوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمی‌رود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع می‌شود و آنها سینماگران را به جان هم می‌اندازند که شما از فروش فیلم همکاران‌تان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه می‌دهند.

در دوره‌ای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته هم‌جهت شده‌اند.
اگر نقد می‌کنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحی‌نگر به منتقدان وضع موجود، حمله می‌شود که شما با موفقیت همکاران‌تان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم می‌اندازند.
از رونق صحبت می‌کنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار می‌کنند، شما به فیلم‌ها و سریال‌ها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقه‌شان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلم‌های پرفروش می‌شوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که می‌توانند پرچم‌های سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برای‌شان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدی‌سازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنواره‌های مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلم‌ها بدون مجوز در جشنواره‌های خارجی شرکت می‌کنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلم‌ها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلم‌ها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
به‌رغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلسات‌شان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل می‌بینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028

دیگر خبرها

  • اعلام جزئیات حمایت مؤثر و مستمر از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش
  • واکنش جمشیدی به مقابله با دانشجویان آمریکایی
  • ستاره بارسا: بلینگام بهترین بازیکن جهان است
  • ۲۴۰۰۰ خدمت مشاوره‌ای و روانشناسی به مددجویان کرمانشاهی ارائه شد
  • تجربه سینما ترس، ترسناک‌ترین در ایران
  • هیجان ستاره بایرن: چی بهتر از بازی با رئال!
  • جنجال حذف ستاره از لوگوی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس
  • ۱۰ فیلم اکشن قدیمی با قهرمانان مورد علاقه پدر‌ها؛ از جکی چان بدلکار تا ارتش یک نفره شوارتزنگر
  • نفس بازغی و شهاب حسینی در پشت صحنه گناه فرشته | ببینید
  • از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم